ما عاشق حسین فرزند حیدریم
ما زیر بار زور هرگز نمی رویم
داده راه نشون به ما اربابمون
نبــاید زیـــر پا بره عزتمون
هیهات من الذله
ما عاشق حسین فرزند حیدریم
ما زیر بار زور هرگز نمی رویم
داده راه نشون به ما اربابمون
نبــاید زیـــر پا بره عزتمون
هیهات من الذله
اشتباه
نکن
وداع امام حسین با عباس هر دو کنار هم بودن میرفتن
میدان حضرت زینب پشت سرهردومیگفت ای ساربان
داستان حضرت حر خیلی زیباست؛ خیلی..
حر بن یزید ریاحی از خاندان های معروف عراق و رؤسای قبایل کوفیان بود که به درخواست ابن زیاد به جنگ با امام حسین (ع) فراخوانده شد.
حضرت حر جلوی لشگر ارباب را گفت؛ ولی وقتی ارباب بهش گفت مادرت به عزات بشینه؛ حضرت حر ادب کرد به مادر ارباب یعنی حضرت زهرا چیزی نگفت؛ حرمت حضرت زهرا یعنی مادر تمام شیعیان را نگه داشت, باعث شد تا حضرت حر توبه کند..
نمیخواهم از حضرن حر بنویسم فقط میخوام بگم ادب و حرمت نگه داشتن امکان داره چه کارهایی که نکنه؛ حضرت حر که اگه توبه نمیکرد؛ کشته میشد و یکی از عوامل و جنایت کاران دشت کریلا بود ونه شهدا کربلا ولی بخاطر حرمتی نگه داشت باعث شد مانند اسمش که میشود ازاده؛ در دنیا آزاده ودر آخرت سعادتمند شود؛ کاش حداقل یاد بگیریم حرمت بعضی از ایام مثل شهادتها و... نگه داریم.
حضرت حر داشت میمرد ولی حرمت نگه داشت؛ حضرت حر کم کسی نبود؛ جز پهلوانان عرب به حساب میآمد ولی حرمت نگ داشت بجای مردن شهید شد...
یاعلی
حسین بن علی بود میگفت:
اگر میخواهی برای من عزاداری کنی ، برای من سینه و زنجیر بزنی ، شعار امروز تو باید فلسطین باشد .
شمرِ هزار و سیصد سال پیش مرد ، شمرِ امروز را بشناس .
امروز باید در و دیوار این شهر با شعار فلسطین تکان می خورد .
┘◄ «شهید مطهری»
.
.
.
سید حسن نصرالله:
【همه باید از انتفاضه سوم حمایت کنند.】
دیشب مدینه بودیم و میگفتی و میخندیدم / لالاییات تو گوشمه، رودستت آروم خوابیدم ... بابا نگو خواب میدیدم ...
دیشب داداش علی اومد به روی دستم بوسه زد میگفت عزیزم از سفر برات النگو خریدم وای بازم خواب میدیدم...
دیشب دیدم که عمه جون با قاسم اومد خونمون میگفت برات یه چادر خوشگل گلدار بریدم بابا اینم خواب میدیدم...
دیشب به روی دفترم برای داداش اصغرم عکس عموم رو با علم کنار دریا کشیدم نگو بازم خواب میدیدم....
یه شب جا موندم از همه به روی دست فاطمه چشام میرفت که خواب بره با سیلی از خواب پریدم کاش که اینم خواب میدیدم...
بابایی تو که دق مرگم کردی/ بابایی بگو کی برمیگردی؟
گم شده بودم با تو پیدا شدم اومدی صاحب بابا شدم
منم 3 سالت باباجون جا نخور/ فقط یه کم شبیه زهرا شدم
از سرمم زیاده همینکه با سر اومدی/ یه تارموی سوختتو من نمیدم به احدی
سوره غم داره یه آیه لعن الله بنی امیّه
هر کسو بهر کاری ساختن کار ما گریه به رقیّه
کوثر مولایی خَلقاً و خُلقاً شبیه زهرایی
با دل دریایی میوه دل ریحانه بابایی
سَیِّدَتی یا رقیه سیدتی یا رقیه
سیدتی یا رقیه سیدتی یا رقیه
به ابوالفضل نور عنی چشم روشنی حسینی
با همو دستای کوچیکت کلید بین الحرمینی
گوهر نایابی تو اولین روضه خوان اربابی
نگین مهتابی کی گفته تشنه تو دختر آبی
سیدتی یا رقیه سیدتی یا رقیه
سیدتی یا رقیه سیدتی یا رقیه
تشنه اشک چشات دریا خجل ز آبله هات صحرا
تا چادرت رو سر میکنی زینب میگه جانم زهرا
رشک ملک داری فاطمه ای اما نه فدک داری
با سر بابایت قباله ی کل این فلک داری
سیدتی یا رقیه سیدتی یا رقیه
سیدتی یا رقیه سیدتی یا رقیه
سه ساله شهره ارباب زهرایی و زهره ارباب
نمک سفره خدا حسین تو نمک سفره ارباب
لاله ترین یاسی ای که برادر زاده عباسی
گریه ات نه از ترسه به ناسزا بر پدرت حساسی
سیدتی یا رقیه سیدتی یا رقیه
سیدتی یا رقیه سیدتی یا رقیه