من انقلابی‌ام

من دیپلمات نیستم، من انقلابی‌ام، حرف را صریح و صادقانه میگویم. امام خامنه ای

من انقلابی‌ام

من دیپلمات نیستم، من انقلابی‌ام، حرف را صریح و صادقانه میگویم. امام خامنه ای

مثل رهبرم امام خامنه ای انقلابی هستم.
در این وبلاگ با هیچکس بجز امام خامنه ای نائب امام زمان عهد اخوت نبستم.
یاعلی

اثبات ولایت فقیه از طریق قرآن چگونه است؟

يكشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۳۴ ب.ظ

ابتدا توجه به این نکته لازم است که گاه گمان مى شوند که تنها مدرک اسلامى بودن یک مساله مطرح شدن آن به صورت صریح در قرآن کریم است و هر آنچه با قطع نظراز این که عقل و سنت نیز هر یک دلیل و مدرک معتبرى در کنار قرآن است واسلام را مى توان و بلکه باید از مجموع هر سه منبع (قرآن، سنت و عقل) شناخت به توضیح این مساله مى پردازیم.

قرآن کریم که روشن گر راه هدایت است برخى از امور را خود به طور مستقیم و بدون واسطه بیان کرده است مانند کلیات بسیارى از احکام و برخى از امور را به طور غیر مستقیم و باواسطه پیامبران بیان کرده است ولى خودش به این واسطه تصریح کرده است. قرآن کریم تبیین هدایت خود را بر عهده پیامبر مى گذارد ((و انزلناالیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم و این قرآن را به سوى تو فروفرستادیم تا براى مردم آنچه را به سوى ایشان نازل شده است توضیحدهى))، (نحل، آیه 44 (و نیز فرمود ((ما آتاکم الرسول فخذوه و مانهاکم عنه فانتهوا آنچه را رسول خدا براى شما آورد بگیرید و آنچه را نهى کرد خوددارى کنید))، (حشر، آیه 7 (. از این آیات به دست مى آید که خداوند متعال فرامین رسول خود را نازل منزل و قایم مقام خود کرده است پس هر چه را پیامبرخداگفت مى توان با استناد به این آیات سخن غیر مستقیم قرآن دانست درست مانند این که مالک خانه از دو طریق مى تواند کلید همه اتاقهاى خانه رابه شخصى بدهد یکى این که مستقیما همه کلیدها را به او بدهد و دیگر این که کلید یک اتاق را بدهد و کلید اتاقهاى دیگر را در آن اتاق بگذارد و محل آن رانیز به آن شخص بگوید در هر دو طریق مى توان گفت آن شخص کلید همه اتاقهارا از مالک خانه گرفته است. بااین سخن مى توان عمل به همه روایات معصومین (ع) را عمل به قرآن و سخن آنان را سخن قرآن دانست پس ادله روایى مساله ولایت مطلقه فقیه که در همه کتب مربوط به ولایت فقیه آمده است بیگانه از استناد به قرآن نیست. به هر روى قبل از پاسخ، ذکر دو مقدمه لازم است: مقدمه اول: ولایت مطلقه از سه طریق قابل اثبات است: الف) دلیل عقلى محض: یعنى بدون استناد به هیچ آیه و روایتى. ب) دلیل نقلى محض: یعنى فقط از آیه و روایت و بدون مدد از دلیل عقلى. ج) دلیل تلفیقى: یعنى از مجموع دلیل عقلى و نقلى. هر یک از این سه طریق به تفصیل در کتب مربوطه مطرح شده است ولى در این پاسخ فقط بخش قرآنى آن (یعنى استناد ولایت فقیه به قرآن) مطرح مى شود. مقدمه دوم: در ولایت مطلقه فقیه ولایت به معنى زعامت، رهبرى و حکومت اسلامى و اطلاق آن بدین معنااست که دایره اختیارات در ولایت فقیه اختصاص به یک حوزه خاص از مسایل اجتماعى ندارد بلکه هر حوزه اى را که دخالت حکومت در آن لازم است شامل مى شود پس فقیه مى تواند در تمامى این حوزه ها با رعایت ضوابط وقوانینى که اسلام تعیین کرده تصمیم گیرى و اجرا کند. ولایت مطلقه فقیه هرگز بدین معنا نیست که فقیه در تصمیم گیرى و اجرا هیچ قید و شرطى نداردو رعایت هیچ ضابطه اى بر او لازم نیست این معناى باطل از ولایت مطلقه توسط هیچ فقیهى ابراز نشده فقط توسط ناآگاهان یا غرض ورزان شده است پس اطلاق در ولایت به معناى گستره ولایت بر همه حوزه هایى است که دخالت حکومت در آن لازم است بدین معنا اختیارات همه حکومت هاى متعارف در سطح جهان امروز مطلقه است زیرا بقاى هیچ حکومتى بدون اجازه ودخالت در همه حوزه هاى حکومتى امکان پذیر نیست البته هر حکومتى در جهان براى تصمیم گیرى و اجرا رعایت ضوابطى را بر خود لازم مى داند در حکومت ولایت فقیه نیز این ضوابط از سوى دین تعیین شده است. پس از ذکر این دومقدمه به اصل پاسخ مى پردازیم: براى اثبات ولایت مطلقه فقیه از قرآن باید مسایل زیر را از قرآن به دست آورد: 1- اصل حکومت و ولایت در اسلام. 2- اطلاق ولایت. 3- شرایط حاکم یعنى اسلام و ایمان، عدالت آگاهى به اسلام (فقاهت)، کفایت. مساله اول، اصل حکومت در اسلام: لزوم حکومت درهر جامعه اى از بدیهیات و نیازى به دلیل ندارد در

اینجا فقط به آیاتى که ولایت پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) را ثابت مى کند اشاره مى کنیم. ((النبى اولى بالمومنین من انفسهم)) (احزاب آیه 6 (پیامبر نسبت به مردم از خود آنان سزاوارتر است پس اگر تصمیمى درباره آنان گرفت اطاعت از آن بر مردم لازم است ((و ماکان لمومن و لا مومنه اذ اقضى الله و رسوله امرا ان یکون لهم الخیره من امرهم)) (احزاب آیه 36 (هیچ مرد و زن با ایمانى حق ندارند هنگامى که خدا و پیامبرش مطلبى را لازم بدانند اختیارى از خود دربرابر خدا داشته باشند و مجموع آیاتى که امر به اطاعت از پیامبرکرده است (آل عمران آیه 32 و 132 ((مایده آیه 92 ((انفال آیه 20 ((نور آیه 54 و 56 ((محمد آیه 33 ((مجادله آیه 13 ((تغابن آیه 12 (و درباره ولایت امامان معصوم (ع) نیز فرمود: ((انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکاه و هم راکعون)) (مایده آیه 55 (همانا ولى شما خداونداست و پیامبر او و مومنانى که نماز را بر پا مى دارند و در حال رکوع زکات مى دهند این آیه به اتفاق همه مفسرانى که (شیعه و سنى) براى آن شان نزول ذکر کرده اند در حق على بن ابیطالب (ع) نازل شده است ((اطیعوا الله واطیعوا الرسول و اولى الامر منکم)) (نسا آیه 59 (از خداوند و پیامبر و اولوالامرتان اطاعت کنید مساله دوم: اطلاق ولایت: آیاتى که در مساله قبل ذکرشد هیچ یک اطاعت از پیامبر و اولواالامر را مقید به مورد خاص یا موضوع خاص نکرده است و آن را به صورت مطلق بیان فرموده است. در آیه دوم اطاعت هرحکمى که خدا و رسول کردند بر مردم لازم شمرده شده است. در آیاتى که امربه اطاعت از پیامبر و اولواالامر شده است نیز هیچ قیدى براى آن ذکر نشده است پس از این آیات اطلاق در ولایت ثابت مى شود. از آن جا که حکومت درجامعه اسلامى از ضروریات است و اختصاص به زمان رسول الله یا زمان حضورمعصوم ندارد از این آیات مى توان اطلاق ولایت را براى حاکم اسلامى در هردوره اى ثابت کرد. مساله سوم شرایط حاکم و ولى: شرط اول: اسلام و ایمان. خداوند مى فرماید: ((لن یجعل الله للکافرین على المومنین سبیلا خداوند هرگزکافران را بر مومنان سلطه نمى دهد))، (نسا آیه 141 (و ((لایتخذ المومنون الکافرین اولیا من دون المومنین و من یفعل ذالک فلیس من الله فى شى مومنان نباید کافران را به جاى مومنان دوست و ولى خود بگیرند و هر کس چنین کند از لطف و ولایت خدا بى بهره است))، (آل عمران آیه 28 (. شرطدوم: عدالت در مقابل ظلم است. خداوند حکومت و ولایت ظالمین رانمى پذیرد پس حاکم و ولى باید عادل باشد. فرمود: ((ولاترکنوا الى الذین ظلموا فتمسکم النار به ستم پیشگان گرایش نیابید که آتش دوزخ به شماخواهد رسید))، (هود آیه 113 (و این رکون در روایات به رکون دوستى واطاعت تفسیر شده است، (تفسیر على بن ابراهیم ج، 1 ص، 338 (و در شرطامامت به حضرت ابراهیم فرمود: ((قال انى جاعلک للناس اماما قال و من ذریتى قال لاینال عهدى الظالمین)) (بقره آیه 124 (خدا فرمود: من تو راپیشواى مردم گماردم گفت: و از فرزندان من؟ فرمود: عهد من به ستمکاران نمى رسد شرط سوم: فقاهت. حاکم اسلامى باید عالم به احکام اسلام باشد تابتواند آنها را اجرا کند در زمان پیامبر (ص) و امام معصوم (ع) این علم از سوى خداوند به آنان داده شده است و در زمان غیبت امام معصوم (ع) داناترین مردم به احکام یعنى فقها این علم را دارند قرآن درباره شرط علم مى فرماید: ((افمن یهدى الى الحق احق ان یتبع امن لایهدى الا ان یهدى فمالکم کیف تحکمون آیا کسى که به راه حق هدایت مى کند سزاوارتر است ک از او پیروى شود یا کسى که راه نمى یابد مگر آن که راه برده شود شما را چه مى شود؟ چگونه داورى مى کنید؟))، (یونس، آیه 35 (. فقیه کسى است که با تخصصى که سالها در تحصیل آن کوشش کرده خودش مى توان احکام اسلام را از قرآن وسنت و عقل و اجماع به دست آورد و غیر فقیه کسى است که این تخصص راندارد و باید احکام اسلام را از فقیه بیاموزد. اشکال: غیر فقیه مى توانداحکام اسلام را از فقیه بگیرد و حکومت کند پس لازم نیست خودش فقیه باشد. پاسخ: اولا، آگاهى هاى لازم از اسلام براى حکومت اختصاص به فتواندارد تا گفته شود غیر فقیه از فقیه

تقلید مى کند بلکه در بسیارى از مواردفقیه باید با توجه به ملاک هاى ترجیح در تزاحم احکام و یا تشخیص مواردمصلحت به حکم حکومتى صادر کند و حکم حکومتى خارج از دایره فتوا و تقلیداست. صدور حکم حکومتى در تخصص فقیه است. ثانیا آیا غیر فقیه اطاعت ازفقیه را در همه موارد بر خود لازم مى داند؟ یا فقط در مواردى که خود تشخیص مى دهد از فقیه اطاعت مى کند در صورت دوم هیچ ضمانت بر اطاعت از فقیه وجود ندارد و در صورت اول در واقع آن فقیه ولایت دارد و این شخص مجرى از سوى او به شمار مى آید این با ولایت فقیه منافاتى ندارد. اشکال: در این آیه اطاعت از ((من یهدى الى الحق)) سزاوارتر از ((من لایهدى الایهدى)) معرفى شده است و در تطبیق آن بر مورد ما اطاعت از فقیه را سزاواتر ازاطاعت غیر فقیه مى داند. این است که پس اطاعت غیر فقیه نیز با وجودفقیه مقبول است گرچه اطاعت از فقیه بهتر است (مانند این سخن را ابن ابن الحدید در شرح خود بر نهج البلاغه ج، 9 ص، 328 نسبت به مقایسه امام على (ع و خلفاى پیش از او مى گوید) پاسخ: این سزاواتر بودن سزاوارى در حدالزام است یعنى فقط باید از او پیروى کرد به قرینه اینکه در ذیل آیه مردم را توبیخ مى کند که چرا از ((من یهدى الى الحق)) پیروى نمى کنید ((فما لکم کیف تحکمون)) این سزاوارى در حد الزام در واقع معناى صفت تفصیلى راساقط مى کند مانند آیه ((واولوا الارحام بعضهم اولى ببعض)) (احزاب آیه 6 (که در بحث ارث است و وجود هر طبقه مانع از ارث طبقه دوم مى شود. آیات بیشمار دیگرى نیز وجود دارد که فضیلت عالمان را بر غیر عالمان بیان کرده است، (زمر، آیه 9 (. شرط چهارم: کفایت: یعنى توانایى شایستگى دراداره امور جامعه که از آن به مدیر و مدبر بودن نیز تعبیر مى شود. حضرت یوسف فرمود: ((قال اجعلنى على خزاین الارض انى حفیظ علیم گفت مرا برخزاین این سرزمین بگمار که من نگهبان امین و کاردانم))، (یوسف، آیه 55 (. درباره داستان حضرت موسى و دختر شعیب نیز فرمود: ((ان خیر من استیجرت القوى الامین بهترین کسى که مى تواند به کارگیرى (اوست که) تواناى دستکار است))، (قصص، آیه 26 (. در داستان عفریت جنى و حضرت سلیمان (ع) نیز از قول آن عفریت فرمود: ((و انى علیه لقوى امین من بر این کار تواناى درستکارم))، (نمل آیه 39 (. از مجموع این آیات به دست مى آیداگر کسى کارى و پستى را به عهده مى گیرد باید توانایى و صلاحیت لازم براى آن را داشته باشد. از مجموع آیاتى که در این موضوعات ذکر شد مى توان تصویرى کلى از سیماى حاکم از دیدگاه قرآن به دست آورد در منطق قرآن حکومت و زمامدارى تنها شایسته کسانى است که از صلاحیتهاى علمى و اخلاقى و توانمندى هاى لازم برخودار باشند. به دست آوردن این تصویر در زمان غیبت امام معصوم (ع) بر ولایت مطلقه فقیه تطبیق مى کند. از طرف دیگرحکومت اسلامى حکومت قانون خداست ((و من لم یحکم بما انزل الله فاولیک هم الکافرون و آن بدون حاکمیت دین شناسى و متخصص مستعد دراجراى احکام الهى (فقیه عادل و جامع الشرایط) امکان پذیر نیست))، (مایده، آیه 44 (. براى مطالعه بیشتر مستندات قرآنى ولایت مطلقه فقیه و حکومت اسلامى به منابع زیر رجوع کنید: 1- نگاهى به مبانى قرآن ولایت فقیه على ذوعلم موسسه فرهنگى دانش و اندیشه معاصر پاییز 2. 79- پیام قرآن ج 10 قرآن مجید و حکومت اسلامى آیت الله مکارم شیرازى مدرسه امام على بن ابى طالب قم 1374. ((اظهار نظر دقیق شما [با ذکر شماره نامه قبلى‏] درباره ى پاسخ ها، موجب تکامل و پویایى کار ماست)).

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی