من انقلابی‌ام

من دیپلمات نیستم، من انقلابی‌ام، حرف را صریح و صادقانه میگویم. امام خامنه ای

من انقلابی‌ام

من دیپلمات نیستم، من انقلابی‌ام، حرف را صریح و صادقانه میگویم. امام خامنه ای

مثل رهبرم امام خامنه ای انقلابی هستم.
در این وبلاگ با هیچکس بجز امام خامنه ای نائب امام زمان عهد اخوت نبستم.
یاعلی

خاطره سوزناک شهید حاج حسین همدانی

شنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۴۵ ب.ظ

از شهادت بهترین و صمیمی ترین و نزدیک ترین
دوست و همرزمش شهید حاج محمود شهبازی ؛

.
« ... کنار سنگر که رسیدم، دیدم اسماعیل شکری موحد، دو زانویش را محکم در بغل گرفته و یک گوشه مچاله شده
همان طور که چمباتمه نشسته بود، سرش را بلند کرد و زُل زد توی چشم های من
صورتش خیس اشک بود و از شدت بغض در گلو مانده، چانه اش بی اختیار می لرزید
نمی دانم در آن لحظات، این چه صبری بود که خدا به من داد. حتی نَم اشکی هم به چشم هایم نیامد
برگشتم از بچه هایی که دور من حلقه زدند، پرسیدم: کجا شهید شد؟
مرا بردند دویست متر جنوبی تر از محل آن سنگر و زمین را نشانم دادند
زیر نور رنگ پریده مهتاب، قیفِ انفجارِ به جا مانده و زمینِ سوخته و زیر و زِبَر شده اطرافش را دیدم
کاملا مشخص بود که موشک کاتیوشا، با چه ضربِ مهیبی آنجا فرود آمده
چند قدمی کنارتر، در یک گودالِ کوچک، خون زیادی جمع شده بود
به زحمت خم شدم، کفِ دست راستم را جلو بردم و زدم به لُجه خونِ سرخ محمود شهبازی
و بعد، دستِ خون آلودم را، با تمامی عشقی که به این برادر سفر کرده داشتم
کشیدم به سر و صورتم
به آسمان نگاه کردم
قرص ماه، بالای سرم ایستاده بود »
.
آخرین صفحه کتاب مهتاب خین

شادی روح سردار شهید حاج حسین همدانی صلوات

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی